بیر خوش گؤنده، بیاباندا ------ بیر تیلکی باغورساق بولدی
مأیوسودی او مکاندا ------ حالا گلدی، دماغ بولدی
بی جان دیزی، جانا گلدی ------ گیلمک دوداغونا گلدی
ناشکرلیک ایشینی گوردی ------ باغورساق الینده، دِدی
خدا که گؤریردی بیزی ------ نچون وردی بله روزی
دِدی، نچون اوازاق دیل ------ آروغدور، نچون چاق دیل
اوزون اولسایدی خوبودی ------ باقی قالسایدی، خوبودی
باغورساقی آلموشدی اله ------ اؤز شانسوندان ادیردی گله
بوردایدی که قارقا کاکا ------ ووردی قاپدی، چیخدی یالا
تیلکی قالدی هوس و پَکَر ------ پشیمانلوگ آهودان ضرر
تیلکی رزقینی، قارقا یِدی ------ حسرتلی باخدی و دِدی
باغورساقوم اوزونودی ------ هم چاق و هم موزونودی
اما حیف که اَلدن گددی ------ اَل ایاقوم حالدان گددی
مجید شعری روایت دور ------ ناشکرلیگ دان حکایت دور
شاعر: مجید رستمی، تیره آهنگر، طایفه شش بلوکی
یادش بخیر.اوشاغدم دایم چخ تیلکی قصه سه بلمچه تعریف ادیرده.بو شعره اوخدم اونا یادونا دوشدوم...
سلام
وبلاگ جالبی دارید من شما رالینک کردم .اگه دوست داشتید من رالینک کنید.
ممنونم از مطلبتون.نمیدونم تو کرمان ترک زبان زیاده ولی چرا اتحادتون مثه ما ضعیفه؟
برای اطلاع ترک زبانان دانشگاه های کرمان باید بگم در هفته گذشته دو شب با لباس محلی ترکی قشقایی در تالار بزرگ فردوسی دانشگاه سیستان و بلوچستان مراسم اجرا کردیم .در اجرای مراسم که با موسیقی وطن ا ی هستی من بود ۳ قوم فارس و بلوچ و کرد هم بودند که لباس زرد رنگ زنان ایلمون زیبایی خاصی داشت....و در هفته گذشته تیم والیبال قشقایی در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان قهرمان مسابقات شد.
سلام بر تمامی دوستان خوبمون
خوشحال میشیم مارو لینک کنین
usbgh.blogfa.com
خسته نباشی دوست عزیز،سایت زیبا و پر محتوایی داری ،اگر تمایل داری آدرس وبلاگ من را هم در وبلاگت قرار بده تا دیگران هم استفاده کنند.
اللریز اغریماسین.چوخلی فایدالاندیق.یاشایین
بخشی از مصاحبه استاد با مجله کیهان فرهنگی در سال 1384 و خطاب کردن بانو میمنت کیانی به عنوان همرزم. از فولدر 07/11/89 در سایت کوچلایب دیدن فرمایید.
کیهان فرهنگی: متأسفانه رسانههای ما در تیپسازی و قهرمانسازیها، برای الگودهی همیشه دنبال مطرح کردن آدمها و چهرههای غربی میروند و از برجستگان خودمان غفلت میکنند. استاد بهمن بیگی: آخر مگر فلورانس ناینتینگل کی بود و چه کرد که حالا الگوی بزرگ پرستاری دنیا و ماست؟ او در لندن شنید که انگلیسیها در کریمه به کمک ترکها با روسها میجنگند و تلفات زیادی دادهاند. او در لندن پرستار بود، راه افتاد از لندن تا به کمک سربازان انگلیسی برود. مادرش گفت: کجا میروی؟ گفت: میروم زخمیهای جبهه را درمان کنم. در این شرایط نمیتوانم در لندن بمانم. پدرش گفت: کجا؟ گفت: برادرهای من در جبهه مجروحاند، کسی را ندارند. فلورانس ناینتینگل میرود آنجا و خدمت میکند و حالا، ستاره درخشان پرستاری دنیا شده است. ما که از اینگونه آدمها کم نداریم. من چند نفر از فلورانس ناینتینگلهای خودمان را نشانتان بدهم؟ یکی همین خواهرزن من. چه چیز او از فلورانس ناینتینگل کمتر است؟ خدایا خودت میدانی غروب 21آذر که معمولاً تعطیل بود، با شور و شعف از توی کوه، از سرما میگذشت تا درجایی بسیار دور، بیسوادان را باسواد کند. دیروز یکی از خبرنگاران به من گفت: میتوانم همسرتان را «همسر و همرزم شما» بنویسم؟ گفتم: همسرم هست، پرستارم هست، از من مراقبت میکند، دارو به من میدهد، ولی همرزم، نه! خواهرش همرزم من بود. آن خواهرزنی که سالها در سرما، در غروب روز تعطیل، در آن ارتفاع کار میکرد، او همرزم من است. آقا! این مملکت آدم دارد.