یادداشت...

برگرفته از

یادداشتهای دختر قشقایی....

اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم

کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری

همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را

هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را

اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم......


از اینکه روز اردو در کنار دوستان همزبان بودیم خیلی خوش گذشت و کمی از احساس غربت و تنهاییمان کاسته شد هر چند دوست داشتیم بیشتر در جمع دوستان باشیم اما حرفهایمان همیشه ناتمام   و
چه زود دیر میشود گاهی....
   
                             به امید دیدار
 

فرسنتده: مریم برومند

نظرات 2 + ارسال نظر
غلامرضا بابایی دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ق.ظ

سلام
تشکر از خانم برومند به خاطر مطالب خوبشون و اینکه به وبلاگ سر می زنند
روز خوبی بود امیدوارم باز هم این فرصت ها پیش بیاد
دوستان لطف کنید چند خطی درباره اردو بنویسید و حهت بهتر بودن اردوها و برنامه های احتمالی آتی نظرات.انتقادات و پیشنهادات خودتون رو بگین.با تشکر

مجید نبوی سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام خانم برومند جا داره تشکر ویژه ای از شما داشته باشم بخاطر اینکه همیشه با مطالب پر بارتون به وبلاگ رونق می بخشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد