زندگی من و تو، زندگی ما

زندگی من و تو، زندگی ما

مرد خواهرزاده اش را محکم بغل می کند. به سینه اش می چسباند. نگاه صورت زیبایش می کند. صورتش را به صورتش می چسباند و غرق بوسه اش می کند. باز نگاه چهره اش می کند و اینبار محکمتر از قبل در بغلش می فشارد و می بوسدش.

موقع خداحافظی دست در جیبش میکند و پاکتی را به خواهرش می دهد. هنوز چند متری از خانه خواهرش دور نشده اند که زن مثل همیشه شروع می کند: "تو خودت چی داری که این همه دست و دلبازی می کنی؟ چرا به فکر آینده خودت و خانواده ات نیستی؟ مگه همسن و سالات و دوسات را نمی بینی که همه زندگیشون را ساختند. تو با این کارات به کجا می رسی؟ ی مدت دیگه باید بریم گدایی...."

مرد ماشین را نگه می دارد. کنار چشمه ای زیبا. نزدیک بیدی سبز و بلند. رو به زنش می کند. لحظه ای به چشمان درشت و سیاهش زل می زند. می داند که زنش حق دارد. دوست ندارد آزارش دهد. مدتی به سکوت می گذرد. فقط نگاهش می کند. مانده است اینبار چه بگوید. اینبار چه جوابی به زنش بدهد. دستش را دراز می کند تا دست زنش را بگیرد اما زن دستش را با پرخاش پس می زند.

مرد چاره ای ندارد. باید همان حرف های همیشگی را تکرار کند: " من نمیتوانم خواهران و برادرانم را فراموش کنم. من بدون آنها هیچم. شادی من در گرو شادی آنهاست. سیری من در سیری آنهاست. آنها سال های عزیز عمرشان را چوپانی کردند تا من درس بخوانم. سختی کشیدند تا من آسوده باشم. سیلی خوردند تا صورت من سرخ شود. گرسنگی کشیدند تا من سیر شوم. پیاده کوچ کردند تا من سواره به مدرسه و دانشگاه بروم. گرمای تابستان و سرمای زمستان را به جان خریدند تا خرجی من را در شهرها فراهم کنند. آینده و گذشته خود را سوزاندند به امید آنکه من روزی جاهای سوخته را سبز کنم. حرف مفت شنیدند، ظلم دیدند، سرشان را خم کردند تا من سرم بالا باشد. الان که این خدمت کوچک از من ساخته است نمیتوانم تنهایشان بگذارم. نمیتوانم تشنگی و گرسنگی آنها را ببینم و خودم سیر باشم. نمیتوانم لذت زندگی را بچشم و آنها را در سختی تنها بگذارم. نمیتوانم برای خانواده خودم آسایش فراهم کنم اما آنها در رنج و مشقت باشند. نمیتوانم فرزندان خودم را به مدارس خصوصی بفرستم اما بچه های آنها از تحصیل محروم باشند. من بدون آنها هیچم. من بدون آنها صفرم. آنها به من معنی می دهند. آنها به من ارزش می دهند. خوشی آنها خوشی من است...."

نظرات 2 + ارسال نظر
NanoDL.ir سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ب.ظ http://nanodl.ir/

آپلود سنتر عکس نانو دی ال
آیا نمی دانید عکس های خود را کجا آپلود کنید؟
آپلود عکس با لینک مستقیم
نانو دی ال را به عنوان آپلود سنتر عکس خود انتخاب کنید

NanoDL.ir سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ب.ظ http://nanodl.ir/

آپلود سنتر عکس نانو دی ال
آیا نمی دانید عکس های خود را کجا آپلود کنید؟
آپلود عکس با لینک مستقیم
نانو دی ال را به عنوان آپلود سنتر عکس خود انتخاب کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد