سروده آقای دکتر فرهاد گرگین پور

یاران ،  دوستداران، عاشقان ، بیداران ،
چگونه بگویم ؟ چه سان بگویم ؟ که چگونه و چه سان بود بهمن  بیگی؟
پاهای برهنه را پوزار
تن های برهنه را جامه
دل های شکسته را درمان بود بهمن بیگی.
در قحط سالی های بی باران
در هنگامهء تنگدلی های بی پایان
هنگام گریز عشق از دل یاران
در کشاکش اندوه زاران ای دوست
نوید عشق و باران بود بهمن بیگی.

برای خیل گرسنگان
برای خیل تشنگان
برای خیل از یاد رفته گان
نوید آب,  نوید نان  بود بهمن بیگی .
در آن روزگاران تیره شادی کش
در چنگال نادانی های بی رحم و بی آزرم
در زنجیر نا امیدی های بی فرجام
نوید امید   نوید دانایی
عین خورشید تابان بود بهمن بیگی.
در آن شب های جانکاه  وحشت زا
در آن شب های بی مدرسه و دانش
در آن شب های آوارگی و غربت و در بدری
نوید کار ،  نوید دانش و مدرسه
عین ماه رخشان بود بهمن بیگی.
آی فردوسی
حکیم سترگ طوس
مژده مژده
دیگر بار
همچون رستم دستان تو
دلاور مردی پدید آمد    
و از هفت خوان دشواری ها گذشت
جگر گاه دیو سپید جهل بر درید
و فرشته دانش را
از بند رها  ساخت .
آری ، آری، همچون رستم دستان بود بهمن بیگی
آی مولوی
 چکاد عرفان و معرفت
مژده  مژده
گمشده تو پیدا شد
آن که یافت نمی شد ، آن بود بهمن بیگی.
آی سعدی
شاعر بزرگ جهان
یاور ایتام و دردمندان
اینک بشارتی برای تو
در روزگار ما نیز
به عزم رهایی نفرین شدگان زمین
کهکشانها اشک
راد مردی بر آسمان چهره فرو بارید
اینگونه،  صاحب کهکشان بود بهمن بیگی .
اینگونه، صاحب آسمان بود بهمن بیگی.
رویش همچون بهار
خویش همچون بهار
در این سالها ی بی بهار
فرا تر از بهاران بود بهمن بیگی
محبوب کودکان و پیران بود
محبوب شیر زنان و راد مردان
محبوب نو جوان و جوان
آری آری  محبوب همگان بود بهمن بیگی.
پناه اهالی هنر
پناه اهل دانش وحرفه و کار
پناهی محکم واستوار همچون کوهساران بود بهمن بیگی .
هم عاشق و هم معشوق عشایر قشقایی و خمسه و لر
قبایل بلوچ و کرد و آذربایجان
و عشیره های مشتاق خوزستان
آری آری هم محبوب و هم شیفته  عشایر ایران بود بهمن بیگی .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد